We make brands inspiring personality so that they
make impact on the world

ما از برند ها شخصیتی الهام بخش میسازیم تا بر جهان تاثیر بگذارند!

دیوید اگیلوی

هیچ وقت تبلیغی را نساز که دوست نداشته باشی خانواده‌ی خودت از آن محصول استفاده کند. تو هیچ وقت به همسر خودت دروغ نمی‌گویی ؛ پس به من (مشتری) هم نگو !

Never write an advertisement which you wouldn’t want your family to read. You wouldn’t tell lies to your own wife. Don’t tell them to mine

داستان هویت برند

هویت برند چیست؟ برای صحبت درباره هویت یک نام تجاری، شرکت یا یک برند و روش شکل گیری آن، باید در ابتدا به دلیلی که

داستان های کوتاه ما و مشتری ها

هر همکاری و پروژه از جایی شروع میشه تا زمان پایان پر از چالش، لحظه های خوش و لحظه های سخته اما هر کودوم از این داستان ها تجربه فوق العاده ای رو به تیم ما تزریق میکنه دوست داریم این تجربه ها رو با شما به اشتراک بزاریم.

تجربه کاری تیم جیرافیس در پروژه ایجاد هویت برند زرینه قطرات

در نگاه اول با پروژه مشخص و یکدستی روبرو بودیم اما……………..


نرگس دوز پر از توانایی ها بود اما خالق این کسب و کار از توانایی
های خود ب خیر بود پس اول باید هدف رو در ذهن صاحب کسب و کار

مشخص میکردیم شروع به ……………..


مشتری ما به علت گیجی در هدف های خود نتونست با ما همکاری
کنه اما واقعا این ایراد از سمت ما بود یا اون امروز میخوام در مورد
این بنویسم…………………….

زهرا شفیع زاده مدیریت مجموعه جیرافیس

اسمم زهراست، ۳۰ سالمه و در اصفهان زندگی می کنم. گرافیک رو در دانشگاه هنر شیراز خوندم و ارشد بازاریابی رو از دانشگاه پیام نور گرفتم؛ اگر امروز این مطلب رو می خونید بهتون خوش آمد میگم، چون در واقع الان شما وارد رویای کودکی من شدید. قبل از این، حدود ۷ سال در شرکت ها و کارخانه ها، تبلیغات کار کردم و از همشون سپاسگزارم که با فراهم کردن زمینه مناسب اجازه دادن توی آب و خاکشون، هم خودم رشد کنم ،هم باعث رشد اونا بشم. مثل همه شما من هم قصه پر فراز و نشیبی برای زندگیم دارم؛ بعد از اون ۷ سالی که گفتم یک اتفاق من رو یاد خودم انداخت یاد اینکه من چی میخواستم ؟ و اینکه آیا خواسته من همینی که الان دارم زندگی میکنم بوده؟
نه هرگز!!!!
فردای اون روز اسم شرکتم رو انتخاب کردم دامنه اینترنتیش رو خریدم و شروع کردم برای هدف هام کار کردن… چالش های زیادی داشتم ولی کنارم دوستان خوب و خانواده ای مهربون هم داشتم که حمایتم کردن تا امروز در این نقطه و جایگاه باشم… اینجا به هیچ وجه برام قله کوه یا پایان راه نیست اینجا درست ابتدای راهه، همون راهی که به درست بودنش کوچکترین شکی ندارم چون وقتی توی این راه قدم برمیدارم هرچند گاهی هر قدم باندازه صدها قدم خستگی داره ولی حالم خوبه و دلم آرومه .
من یک دختر معمولی هستم مثل همه، فقط میدونم زندگی دلخواه داشتن، قبل از هر چیز جسارت می خواد پس همیشه این شعر معروف رو زیر لب زمزمه میکنم…

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی          مـا را ز سر بریـده می تـرسانی
ما گر زسر بریـده می ترسیدیـم           در محفل عاشقان نمی رقصیدیم

برخی از مشتریان جیرافیس